جدول جو
جدول جو

معنی شال خانه - جستجوی لغت در جدول جو

شال خانه
گیاهی شبیه سبی زمینی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاب خانه
تصویر تاب خانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاس خانه
تصویر پاس خانه
جای پاسبان، قراول خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جام خانه
تصویر جام خانه
نورگیر حمام، خانه ای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
مستشفی، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باج خانه
تصویر باج خانه
باجگاه، جای گرفتن باج، محل وصول عوارض، محل وصول عوارض گمرکی، باجگاه، باژگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالاخانه
تصویر بالاخانه
خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، بالاخانۀ تابستانی
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه دانه
تصویر شاه دانه
گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاخ شانه
تصویر شاخ شانه
استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند،
در قدیم برخی گدایان استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند به دست گرفته و آن ها را به هم می زده و گدایی می کرده اند
شاخ شانه کشیدن: کنایه از تهدید کردن
شاخ شانه رفتن: کنایه از تهدید کردن، شاخ شانه کشیدن، برای مثال هلاک طرۀ مشکین آن سیه چشمم / که شاخ شانه رود آهوان صحرا را (عبدالغنی قبول - لغتنامه - شاخ شانه رفتن)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غسل خانه
تصویر غسل خانه
حمام، گرمابه، غسالخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراب خانه
تصویر شراب خانه
میخانه، میکده، خم خانه
فرهنگ فارسی عمید
(لِ نَ / نِ)
خوابگاه. اطاق خواب. (یادداشت مؤلف). اطاق استراحت
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
خانه ای که مال و متاع در آن نهند. (آنندراج). بیت المال و خزانه و انبار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شتر خانه
تصویر شتر خانه
طویله شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالش خانه
تصویر بالش خانه
اطاق خواب، خوابگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال خانه
تصویر مال خانه
خانه ای که مال و متاع در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
کبت خانه کندو لانه زنبورعسل کندوی زنبور: آنکه ازنحل خانه گیردشهد بزندنحلش ارچه نگزاید. (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملا خانه
تصویر ملا خانه
دبستان آموز گاه آموز کد
فرهنگ لغت هوشیار
شماله خانه مکانی در سرای شاهان و بزرگان که در آن مشعلها را نگهداری میکردند: مشارالیه... ملازم رکاب اشرف گشته بخدمت مشعلداری و امور مشعل خانه مامور گشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، دارالشفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمل خانه
تصویر عمل خانه
جای نشستن حاکم و عامل و دیوانخانه
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که بالای خانه دیگر ساخته شود اطاقی که در طبقه فوقانی ساختمانی قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باج خانه
تصویر باج خانه
محل وصول باج محل وصول عوارض، گمرک خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صال خانه
تصویر صال خانه
کشتار گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساحل خانه
تصویر ساحل خانه
کنار کوی خانه ای که در کنار دریا باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطرخانه
تصویر شاطرخانه
نوندخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطر خانه
تصویر شاطر خانه
محل اجتماع شاطران (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر خانه
تصویر شیر خانه
محلی که شیر را در آن نگهداری کنند باغ وحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باج خانه
تصویر باج خانه
((نِ))
گمرک، محل گرفتن باج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالاخانه
تصویر بالاخانه
((نِ))
ساختمان کوچک با یک یا چند اتاق در قسمت فوقانی خانه و مستقل از آن
بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپ خانه
تصویر چاپ خانه
((نِ))
محل چاپ کردن، جای چاپ کردن، مطبعه
فرهنگ فارسی معین
((خْ نِ))
قسمی از گدایان که شاخ گوسفندی در یک دست و شانه ای در یک دست دیگر می گرفتند و آن شانه را بر شاخ می کشیدند تا صدای ناهنجاری برآید و مردم از آن صدا به ستوه آمده چیزی به آن ها بدهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غسل خانه
تصویر غسل خانه
((~. نِ))
حمام، مستراح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غسال خانه
تصویر غسال خانه
((~. نِ))
مرده شوی خانه
فرهنگ فارسی معین
طبقه ی دوم خانه
فرهنگ گویش مازندرانی